پرنده مهاجر
باز دیدمک از نو چته؟ ریم نمیبو وت بگم کردی کرم! زحمت بیهوده داری میکشی وش چه کاری بر میاد تنها چوپون؟ دادرس نیستی مزن بیهوده داد
هی کمک کم کن خفه کردی خوته!
داد و بیداد از بس کرده ای که حلق پاره وابی
مر چه بد دیدی ز خلق؟
سی چه هی بالا و دومن میکنی؟
مثل دی کر مرده شیون میکنی؟
شک ندارم دیدمک دزد دیده ای!
که اینقده به هولو ولا افتیده ای!
سر صدا کمتر بکن بردی سرم
نه نمیگم هیچ مگو غوغا مکن
یا که ری نامردمل دست وا مکن!
وت نمیگم هرچه دیدی هیچ مگو
مثل باقی فکر غیر از خوت نبو
نیتم نی تا که دلسردت کنم
وت بگیرم سرخی و زردت کنم
دیدمک دادی خبر دستت طلا
هم گجیک قربونت آوو هم قلا
تا فلک هر چی که هست وابو فدات
صد قلا سوزک گل آوو زیر پات
دیدمک کارت درست بنگت قشنگ
قسمت خصمت نبو غیر از فشنگ
مرغ نیست مثل خوم بی ریا
تشکر داره کارت اما مثل کسی
که تابستوت بر کنه تشی
آخه دزد یکی دو تا نیست دیدمک
که فراریشون بدی پی هی کمک
خوب وقتی نیستی تو صدتا یکی
ساده تر از خوم کمک میخوای ز کی؟
خوت بگو صد گرگ ای زد قد حیون
دیدمک امروز دارا تا فقیر پاک دزن
نیستی تو لاشون دزد بگیر
رفت دورونی که دزد مثل بید بی
زهله دار و زشت و بد ترکیب بی
اوسو که دزد مثل غولک بی گذشت
بین خش تا آدمی فرق بی گذشت
ایسه ای سل دز و دارش کنی
سیل کفش و کت و شلوارش کنی
سیل مسجد رفتن و خوندن دعاش
سیل گرپا نشستن و دستل هواش
سیل یارب یارب موقع خواش
سیل ورد انداختن صبح تا شو اش
میگو احسن به دزد آفرین صد مرحبا احسن به دزد
دیدمک مردی ول آبید مرد مرد
حرص هرچه خوبی بینمون بید برد
حب دنیا تا که تو دل جا گرفت
غیرت و مردونگی از ما گرفت
رشوه از روزی که اومد بین ما
قاتل و قاضی بهم گفتن کاکا
گرگ خوش و سگ خویش وابیدن
دشمن سر سخت میش وابیدن
گربه از بس پی صاحابش حیله کرد
مشک تو نوندون نونی تیله کرد
پیدم از بس که داد دست تندی که مار
زیر سبیلش کرده مجلس برقرار
دیدمک اونونی که میبینی شو خوئن
روز دنبال مال دزدی به دو ان
روز اگر چشلت مثل ماه وا کنی
بیش شو میتری دزد پیدا کنی
نصف شو،شو گر دگر میبینی تو دزد
میبینی روز روشن تو یرقه دزد
دیدمک داری اگر امروز بهم اعتماد
باز اگر بو گوشت مثل خم
گفتمت هرچی که لازم بی بگم
ها رفیقم کم بکوب فولاد سرد
دزد زیاد ابید دنبالش نگرد
Design By : Pichak |